چهل و پنج
زندگیه بی معنیه من اونقدر بی معنیه که قابل نوشتن نیست فقط اومدم بگم که زندم و دارم جفتک می ندازم، برای یه هفته اومدم خونمون،فرجه های قبل از امتحانه و من اومدم که درس بخونم.
۷ خرداد تولدم بود اما نمی دونم چرا مامانم و ۲ تا از دوستای معمولیم امروز بهم تبریک گفتن؟ بگذریم از دوستای صمیمیم.... من ۲۰ ساله شدم!
از اینکه یه هم اتاقیه پایه پیدا کردم حس خیلی خوبی دارم دلم می خواد دستاشو بگیرم و با هم توی آسمون شیراز پرواز کنیم .اون بهم آرامش میده!
+ نوشته شده در چهارشنبه یازدهم خرداد ۱۳۹۰ ساعت 22:17 توسط آیدا
|
در این وبلاگ سرگذشتم را به جا میگذارم.