صد و پنجاه و شش

سلام ، این روزهای نزدیک به عید رو خیلی دوست دارم ، دلم میخواد یه خونه تکونی اساسی انجام بدم . تا قبل از اینکه برم سرکار همیشه خونمون تمیز و مرتب بود ولی الان حسابی درهم و نامرتبه، وقتی از سر کار برمیگردم دیگه توان انجام کارهای خونه رو ندارم و فقط استراحت میکنم البته آقای همسر هم بسیار درک میکنن ، البته خودش شلختگی رو بیشتر دوست داره و راحت تر وسیله هاشو پیدا میکنه.  چند وقت پیش یه کار ناشیانه انجام دادم و بعدش کلی اعصابم خورد شد ، اومدم با جوهر نمک شیرآلات رو شستم  خودتون دیگه فکرشو کنید چطور میشه بعدش من خیلی رو وسایل خونم حساسم و الان حس بدی دارم ،  توی اینستا یه پیج دیدم که تبلیغ پاک کننده های نانو می‌کرد ازشون پرسیدم و گفتن برای لک جوهر نمک هم خوبه  نمیدونم واقعا موثر باشه  یا نه اما حالا یکیشو سفارش میدم . خدا کنه پاک شه وگرنه غصه میخورم

صد و پنجاه و پنج

سلام ، امروز کمی عصبی هستم و از دست خودم ناراحتم ، از وقتی که توی این موسسه کار میکنم فهمیدم که چقدر آدم ساده و بی شیله پیله ای هستم و بقیه آب زیر کاه و خاله زنک. از ابتدا نگاه همکارها بهم از بالا بود و خیلی تحویل نمیگرفتن اما من اهمیتی نمی‌دادم و سعی می‌کردم با همه خوب رفتار کنم و مهربون باشم اما کلا مدلشون اینجوریه که انگار از دماغ فیل افتادن ، به غیر از دو سه نفرشون که باهاشون اوکی هستم از بقیشون بدم میاد،  امروز تصمیم گرفتم مثل خودشون باشم.

کار من جوریه که میتونم دور کار هم باشم ، دلم میخواد به صاحب موسسه بگم اگر میشه دیگه نیام و از توی خونه کار کنم نمیدونم قبول کنه یا نه . کار کردنم با این که خوبی هایی هم داشته اما بعضی شب ها از خواب میپرم و دو سه شب هم توی خواب عضلات پشت پاهام گرفت و به شدت درد میکرد. 

 

 

 

صد و پنجاه و چهار

سلام و صد سلام به دنیای زیبای وبلاگ نویسی ، چقدر خوشحالم که میام اینجا و دارم مینویسم ، مدتیه میرم سرکار و حسابی مشغول شدم و چیزای جدیدی یاد گرفتم ، اما دیگه وقت سر خاروندن ندارم اما با این وجود خیلی بهتر از قبلم و از شرایطم راضی. احساس خوبی دارم که درآمدی دارم و تا حدودی اعتماد به نفسم بالاتر رفته. اما همچنان به شدت درون گرا و کم حرف هستم ای کاش آدم پرحرف تری بودم. هر چقدر که سنم بیشتر میشه این ویژگی کم حرفیم هم بیشتر میشه ، یادمه لااقل دورانی که ۲۰ تا ۲۵ ساله بودم بسیار  پرانرژی و فکر مثبتی داشتم ای کاش الان هم میتونستم اینطور باشم ، یادش بخیر . خیلی دوست دارم بیام اینجا و دوباره شروع کنم به نوشتن امیدوارم که بشه.