سلام ، امروز کمی عصبی هستم و از دست خودم ناراحتم ، از وقتی که توی این موسسه کار میکنم فهمیدم که چقدر آدم ساده و بی شیله پیله ای هستم و بقیه آب زیر کاه و خاله زنک. از ابتدا نگاه همکارها بهم از بالا بود و خیلی تحویل نمیگرفتن اما من اهمیتی نمی‌دادم و سعی می‌کردم با همه خوب رفتار کنم و مهربون باشم اما کلا مدلشون اینجوریه که انگار از دماغ فیل افتادن ، به غیر از دو سه نفرشون که باهاشون اوکی هستم از بقیشون بدم میاد،  امروز تصمیم گرفتم مثل خودشون باشم.

کار من جوریه که میتونم دور کار هم باشم ، دلم میخواد به صاحب موسسه بگم اگر میشه دیگه نیام و از توی خونه کار کنم نمیدونم قبول کنه یا نه . کار کردنم با این که خوبی هایی هم داشته اما بعضی شب ها از خواب میپرم و دو سه شب هم توی خواب عضلات پشت پاهام گرفت و به شدت درد میکرد.