صد و سي
سلام ، ديشب اومدم شيراز و امروز رفتم دانشگاه ، بايد موضوع پايان نامم رو ثبت ميكردم كه نشد ، موضوع تكراري بود ، بايد يه موضوع ديگه رو انتخاب كنم ، خودم كه نميدونم چطور موضوع و مقاله بيس پيدا كنم بخاطر همين به يكي از همكلاسي هاي دوره ليسانسم كه خيلي زرنگ بود پي ام دادم و ماجرا رو بهش گفتم اونم قول داد كه واسم پيدا كنه و بهم بده ، وقتي ترم پنج بودم همين همكلاسيم بهم پيشنهاد ازدواج داد ولي قبول نكردم ، يادش بخير چه روزايي بود ، احساس ميكنم هنوزم يكم دوستم داره وگرنه بهم كمك نميكرد، خدا كنه استاد اين دفعه قبول كنه و سخت نگيره، خلاصه تا من پايان نامم رو كامل كنم كلي راه در پيش دارم .
+ نوشته شده در جمعه سی ام مهر ۱۳۹۵ ساعت 17:38 توسط آیدا
|
در این وبلاگ سرگذشتم را به جا میگذارم.