تو این تابستون از صبح می خوابم تا عصر از عصر واسه خودم پرسه میزنم تا فردا صبح، تو این مدت بیداری ام یا آهنگ گوش میدم یا با پسرک ها سروکله میزنم
. این برنامه ی روزانه ی یک جوون ایرانیه!
دوست پایم رفته ولاتشون و انجام هر کاری واسم سلب شده اون یکی دوستم هم خودتو جر بدی کار خیلی خلافش اینه که پاشه باهات بیاد سینما!
این مثبت بازی هاش دهن آدمو سلف سرویس میکنه مخصوصا دهن منو!
در کل من ۲تا دوست بیشتر ندارم البته ۲تا نه ۳ تا اون سومی مکمل دومیه هر جا که دومی باشه سومی هم هست در غیر این صورت نیست!
خلاصه تفریح من شده دیدن شبکه ی آ دی اسپرت یا اگه بخوام خیلی به خودم حال بدم برم لب دریا این روزها هم هوا اینقدر گرمه که میخوای ذوب بشی! یه بار وقتی از پیاده روی برمیگشتم به خاطر گرمای زیاد ترجیح دادم تاکسی بگیرم یکمی بعد راننده ی تاکسی ازم پرسید : ببخشید خانم شما خیلی پیاده روی کردید گفنم بله چطور مگه؟ گفت اخه حرارت بدنتون تا جلو داره میاد...!
پ ن: امروز دقیقا یک ماهه که نیستی! دیدارمون تا قیامت!
پ ن: بازم حرف سفر شد ، البته اینبار از طرف ارمنستان خودشون میبرن و میدوزن!
+ نوشته شده در سه شنبه یازدهم مرداد ۱۳۹۰ ساعت 19:2 توسط آیدا
|