سلام، چند وقت پيش يكي از پسرهاي فاميلمون كه نسبت دوري باهامون داره ازم خواستگاري كرد، نه اينكه مستقيما خواستگاري كنه، مامانش يه بار منو ديده بود و منو به پسرش معرفي ميكنه . وقتي شنيدم كه بالاخره از سوي يك نَفَر انتخاب شدم خوشحال شدم و قند توي دلم آب شد، اين اولين باري بود كه يه نَفَر منو واسه ي ازدواج در نظر ميگرفت ، بعد از كلي غم كه تو دلم بود كمي اميدوار شدم. يه شب قرار گذاشتن كه بريم بيرون و همديگه رو ببينيم البته قرار شده بود كه من اصلا از اين موضوع خبر نداشته باشم و اون ميخواست منو ببينه چون خيلي وقت پيش منو ديده بود منم اصلا به روي خودم نيوردم و عادي برخورد ميكردم ، خلاصه بعدا پيام داده بود كه دختر خوبيه ، و بعد از چند روز به فيس بوكم  پيام داد كه ببخشيد اگه اون شب خيلي خوش نگذشت و ديگه خبري ازش نشد، فكر كنم پشيمون شده يا اينكه اصلا از من خوشش نيومد كلا، از نظر من پسر آروم و متيني به نظر ميومد ولي ديگه روم نشد كه پيگير بشم اگه خودش بخواد دوباره پيشنهاد ميده ، حس بدي بهم دست ميده اگه از من خوشش نيومده باشه.