سلام ، اين چند روز رو با خودم فكر كردم ديدم اگه بخوام اينجوري به زندگيم ادامه بدم از غصه چيزي ازم باقي نميمونه و نبايد اينقدر دختر ضعيفي باشم، بايد خودمو دوست داشته باشم، از خودم خوشم بياد، من اين چند سال هيچ از خودم خوشم نميومد و حالم از خودم بهم ميخورد بايد اعتماد به نفسم رو بالا ببرم مثل بقيه دخترهايي كه اطرافم هستن. من يه عادتي كه دارم اينه كه هميشه بهترين چيزهارو براي ديگران تصور ميكنم و براي خودم بدترين چيزها، مثلا روزاي اول دانشگاه پيش خودم فكر ميكردم دوستم مرضيه بس كه خوشگله حتما تو دانشگاه يكي از بچه ها ازش خواستگاري ميكنه من اين فكرو كردم و ديروز دقيقا يكي از پسرها بهم پي ام داد و گفت جسارتا مرضيه مجرد هست يا متأهل و نيتشون خيره ، اين اتفاق كه افتاد پيش خودم فكر كردم چرا من هميشه براي خودم چيزاي بد ميخوام ، درسته كه گذشته ي غمگيني دارم اما از اين به بعد رو بايد خوب زندگي كنم بايد خوش بين باشم .