چهارده
اقتصاد صنعتی-بوشهر حسابداری-بوشهر علوم سیاسی-بوشهر
اینا رشته هایی که واسه دانشگاه آزاد انتخاب کردم. تا چند ساعت پیش هم خیلی خوشحال بودم که با دوستم میریم دانشگاه شیراز درس میخونیم 
اما مامان چند ساعت پیش اومد تو اتاقم گفت بابات فتوا داده که آیدا حق نداره بره دانشگاه آزاد، نه بوشهر نه شیراز، گفتم به یه ورش حالا واسه چی
؟ گفت گفته که ۸۰۰ تومن دادین پول کلاس کنکور که آخرش بره آزاد، لازم نکرده! گفتم تازه یادش اومده بگه عجبا! اینقدر عصبانی شدم که با مشت چنتا زدم به خودم. ای تف به این روزگار ای تف تو ذات هر چی آدم نامرده
! منم حالا لج کردم مثله خر،دیگه دانشگاه نمیرم
. احتمال قبول شدن من تو دانشگاه دولتی به اندازه اینه که تو شهر ما مثلا برف بیاد
!
اون روز بنا زنگ زده می گه الان سیمان میاد منم خودم تو خونه تنها،چادر سر کردم
رفتم تو کوچه که نیسون بیاد سیمان و شن خالی کنن!
در این وبلاگ سرگذشتم را به جا میگذارم.