سلام ، از لحاظ روحی خیلی خسته و دل شکسته هستم ، دلم میخواد برای مدتی از امیر دور باشم و کسی رو نبینم و با هیچکس در ارتباط نباشم ، برم یه جایی و خلوت کنم با خودم و آرامش پیدا کنم اما نمیشه ، باید بمونم و تو خونه باشم و آشپزی کنم و خودم رو با کارهای خونه مشغول کنم ، اینجا نه دوستی دارم و نه فامیل نزدیک که باهاش برم بیرون ، فقط بدونید که خیلی تنهام اونقد تنهام که دلم میخواد گریه کنم . هیچ دلخوشی تو این زندگی ندارم ، به شدت با امیر مشکل پیدا کردم و نمیتونم بگذرم ، نمیتونم نادیده بگیرم ، تا کی تحمل کنم ، چرا نباید منم مثل دخترای دیگه خوشبخت و خوشحال باشم . خیلی ناامید و اندوهگینم تنها جایی که میشه حرف زد همینجاست. خانوادم درکم نمیکنن و نمیشه به اونا بگم ، پشتم نیستن . امیدم به خداست ایشالله منم یه روز خوشحال میشم و خوشبخت.