شانزده
دیشب شب چهارشنبه بود واویلا...
زینب تو دشت کربلا واویلا....
زمان : شب چهارشنبه
مکان: حوالی خونه ی دختر عمه
میزان مهمات : ۱ کیلوگرم ( از هر نوع )
اینم آثار به جای مانده از عملیات
چشمم روشن...
دایی خوبم همراه با دختر داییم ۳ روزه دیگه واسه عید میان ایران
شنبه عصر میریم فرودگاه استقبالشون!
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و ششم اسفند ۱۳۸۸ ساعت 12:40 توسط آیدا
|
در این وبلاگ سرگذشتم را به جا میگذارم.